7
به گزارش خانه نیوزبه نقل از کارشناس اقتصادی، مجید گودرزی، بورس ایران در سالهای اخیر فراز و فرودهای غیرعادی را پشت سر گذاشته است و تقریبا هیچ کدام از شاخص ها درست نیستند.
بازار بورس تقریبا به هیچ کنشی واکنش مناسب نشان نمیدهد. مثل بازاری که به کما رفته باشد، نه به شوک پاسخ میدهد و نه به درمان.
حتی ۱۲ برابر شدن نرخ ارز هم نتوانست حاشیه سود شرکتها، بهخصوص شرکتهای صادراتمحور را بهبود ببخشد و شرکتها سهامداران را در این رانت تاریخی سهیم و شریک نکردند.
حتی ۱۲ برابر شدن نرخ ارز هم نتوانست حاشیه سود شرکتها، بهخصوص شرکتهای صادراتمحور را بهبود ببخشد و شرکتها سهامداران را در این رانت تاریخی سهیم و شریک نکردند.
دولتها به بهانه قاچاق و تحریم، نرخ ارز را تا جایی بالا بردند که قاچاق آن صرفه اقتصادی نداشته باشد و شرکتهای بزرگ صادراتمحور، بدون یک ریال ارزش افزوده بیشتر، به حاشیهسود افسانهای دست یافتند. اما هرگز این سود بادآورده در صورتهای مالی شرکتهای بورسی منعکس نشد.
برخی دولتها از استقبال عمومی به بورس نهایت سوءاستفاده را کردند و امیدها برای قرار گرفتن سرمایهها در مسیر توسعه و اقتصاد مولد را به یأس تبدیل کردند. آنها تمام اعتماد به بورس را با برداشت ۷۵ درصدی سرمایههای مردم، از بین بردند.
در سال ۱۹۷۴ پس از آنکه تورم در آمریکا به ۱۳ درصد ناقابل رسید، تمام شرکتهای بورسی در آمریکا اقدام به تجدید ارزیابی داراییهای خود کردند. اما با وجود تورم دورقمی، سالهای زیادی است بسیاری از شرکتهای بورسی سرمایههای مردم را بهروز نکردند و باعث انحراف شدید و کلان در سرمایههای کشور به سمت بازارهای بهروز، اما با ارزش افزوده صفر شدند.
حالا هم که تجدید ارزیابیها شروع شده است، به علت ضربه شدید به اعتماد مردم، در سال ۹۹ هیچ اتفاق دندانگیری در بورس نیفتاد. گویا شرکتهای بورسی ماموریت دارند تمام تحولات مثبت را خنثی کنند و شاید هم تصور میکنند مردم مجبورند در این بازار بمانند.
دستکاری شاخصها، سوءمدیریت، عدم کنترل بازارهای موازی مثل بازار مسکن، عدم نظارت صحیح، صورتهای مالی غیرقابل اعتماد و کذب، عدم شفافیت، نفوذ، نهادهای ناظر ناآگاه و… بورس ایران را کاملا ناکارآمد کرده است.
بورس اکنون بیشترین ظرفیت را برای جهش دارد و میتواند مشکلات زیادی از جمله جذب نقدینگی، مهار تورم، مولد کردن داراییها، تبدیل کردن ثروت به دارایی و بهبود تمام شاخصهای کلان اقتصادی را رفع کند.
ما سرمایه کم نداریم، اما سرمایههای کشور به بدترین شکل ممکن مدیریت میشود و بخش بزرگی از سرمایههای کشور هنوز جذب بازارهایی میشوند که ارزش افزوده صفر دارند و اکنون «بحران ارزش افزوده صفر بزرگترین چالش اقتصاد ایران است.»
عدم مهار قیمت در بازار مسکن باعث شده است بخش بزرگی از سرمایههای کشور (تا حدود ۴۰ درصد کل سرمایهها) با ارزش افزوده صفر در مسکن دپو شود. در این بین بورس قادر به رقابت با جهشهای قیمتی شدید مسکن نیست و رقابت بازار سرمایه با بازار وحشی مسکن، غیرممکن شده است.
نرخ بهره نامتعارف و بسیار بالا رقیب ویرانگر بورس است. وقتی نظام بانکی ۲۳ درصد سود بدون ریسک میپردازد، برای خروج سرمایه از بانک، ما نیازمند بازدهی بیش از ۳۸ درصدی هستیم تا هم سود بدون ریسک پوشش داده شود و هم صرف ریسک حداقل ۱۵ درصدی که به نقطه سربهسر تورم سالیانه برسیم.
معاف بودن پول از مالیات و مالیاتهای چندگانه از بازار سرمایه و اقتصاد مولد، یک چالش جدی و یک روش غلط اندر غلط است. آنچه که باید مشمول بیشترین مالیات شود، پول و کنز مالی و خروج سرمایه از اقتصاد و رسوب سرمایه در بانک است، نه سرمایهگذاری.
انتهای پیام/